نام رمان :رمان پشیمانی
به قلم :sogand n
حجم رمان : 3.26 مگابایت پی دی اف , 1.13 مگابایت نسخه ی اندروید , 0.99 مگابایت نسخه ی جاوا , 347 کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان:
داستان درباره ی دختری هستش که دوست داره با پسرا دوست باشه ولی نمیتونه با یک نفر بمونه و همیشه دنبال تنوع هستش تا اینکه به پسری به نام ارشک علاقه مند میشه و دوست داره باهاش ازدواج کنه ….
:فرمت رمان:pdf,apk,java,epub:دانلود رمان پشیمانی از sogand n با فرمت pdf
:دانلود رمان پشیمانی از sogand n با فرمت apk
:دانلود رمان پشیمانی از sogand n با فرمت java
:دانلود رمان پشیمانی از sogand n با فرمت jad
:دانلود رمان پشیمانی از sogand n با فرمت java (پرنیان)
:دانلود رمان پشیمانی از sogand n با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
با صدای در زدن در اتاقم چشمامو نیمه باز کردم
– سرمه جان عزیزم نمیخوای پاشی بابا جان..
خودمو توی جام تکون دادم اصلاً دوست نداشتم چشمامو باز کنم و توی خواب وبیداری گفتم:
– چرا الان بیدار میشم ..فقط پنج دقیقه
پدرم از پشت دربا صدای گرم ومهربونش گفت:
-الان کلاست دیر میشه ساعت نزدیک نه
تا پدرم اینو گفت سریع از حالت خوابیده بلند شدم ونشستم به موبایلم که روی میز عسلی بود نگاه کردم ساعت یک ربع به نه بود..با صدای بلند گفتم:
– وای نه..!!
امروز با رفیعی استاد بد اخلاقمون .. کلاس داشتم انگار عصا قورت داده بود..با هیچ چیز نمیشد این بشر رو رام کرد..نه باپول ..نه با عشوه
اصلاً درس و دوست نداشتم ..و برای اینکه بگردم و با دوستام خوش بگذرونم به دانشگاه میرفتم
با عجله رفتم سرویس دستشویی اتاقم دست و صورتم رو شستم هنوز سیاهی ریملم تو صورتم معلوم میشد..اصلاً جنس ریملش خوب نبود..
همش تقصیر فرنوش وگرنه همین مارک ریمل خودم روکه همیشه میخریدم میگرفتم ..مانتوی سورمه ایم رو از تو کمد دراوردم پوشیدم و مقنعه ام رو سرم کردم ..صورتمو یه آرایش جزئی کردم
رمان پشیمانی