در روزهای عاشورا و تاسوعا، روستای «بروم» در نزدیکی دامغان پذیرای مهمانان زیادی است. مردم این روستا مانند بسیاری از روستاهای ایران به شهر مهاجرت کردهاند، اما در این دو روز عده بسیاری از نقاط دور و نزدیک به سرزمین پدریشان باز می گردند تا در مراسم ویژه محرم شرکت کنند. در این روستا از مراسم پر سر و صدا و دستههای پر زرق و برق که طی این سالها با انواع نوحه خوانیهای بیهویت و بدون معنا همراه شده است، خبری نیست. مراسم عزاداری بسیار ساده و شامل اجرای تعزیه است. محل اجرای تعزیهها در جلوی مسجد بیآلایش روستاست که دور تا دور آن را به صورت سکوهای پلهپله ساختهاند تا تماشای تعزیه راحت باشد. مردم بر روی سکوها مینشینند و همراه با اجرای تعزیهها اشک میریزند، سینه میزنند و نوحهها را با تعزیهگردان تکرار میکنند. از ابتدای محرم تعزیهها شروع شده و هرشب یک برنامه اجرا میشود. در روز تاسوعا، ظهر و شب تعزیهها ادامه دارند و و ظهر عاشورا بعد از اجرای تعزیه مربوط به شهادت امام حسین(ع)، اهالی، نخل و علم و کتل را بر دوش گذاشته و تا شهر دامغان سینه زنان، پیاده میروند. همزمان از دیگر روستاها هم مردم به شهر میآیند و در شهر دامغان شوری بر پا میشود که مثالزدنی است.
تعزیه یکی از قدیمیترین گونههای نمایشی ایران است که در آن با استفاده از موسیقی و حرکات نمایشی، واقعه عاشورا به صورت نمادین روایت میشود. تاریخ پیدایش تعزیه مشخص نیست، اما می گویند شکل رسمی و آشکار این سوگواری برای نخستین بار در زمان حکمرانی آلبویه صورت گرفت. در زمان صفویه، تعزیه شکل نمایشی پیدا کرد و در دوره قاجار و بهخصوص در زمان ناصرالدین شاه به اوج خود رسید؛ بهطوریکه بسیاری این دوره را عصر طلایی تعزیه مینامند.
تعزیه در زمان قاجار
در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، تعزیه در 300 مکان مشخص برپا میشد. بازیگران تعزیه را «شبیه» مینامند که عدهای «موافق خوان» و عده ای «مخالف خوان» نامیده می شوند. موافق خوان ها بازیگرانی هستندکه در نقش اولیا و افراد مثبت بازی میکنند و مخالف خوان ها بازیگرانی که در نقش دشمنان اسلام و افراد منفی بازی میکنند. این دو در مقابل هم «رجزخوانی» میکنند و از افتخارات و اصل و نسب خود حرف میزنند. دشمنان سرخپوش با بیان غلوشده و ناموزون گفتوگوهایشان را بیان میکنند، درحالیکه اولیای سبزپوش گفتوگو را با آواز در دستگاه موسیقی میخوانند و به خاطر همین ارتباط تنگاتنگ تعزیه با موسیقی، آن را یکی از عوامل مهم در حفظ بخشی از نغمات موسیقی ایرانی دانستهاند.
هرچند امروز تعزیه را نمایشی مردانه میخوانند که حتی نقش زنان را مردانی که «زنانهخوان» نامیده میشوند، ایفا میکنند، اما روزگاری در عهد قاجار تعزیه زنانه نیز اجرا میشده است. این تعزیهها در فضای باز حیاطها یا تالارهای بزرگ خانههای اشرافیان با شبیه خوانان زن و برای تماشاگران زن برگزار میشده، اما رفتهرفته در پایان این دوره از میان رفته است.
نکته جالبی که شاید تعزیه را از نمایشهای معمول جدا کند، این است که بازیگران آن خود را با نقش یکی نمیدانند و از ابتکارات زیادی برای نشان دادن آن بهره میبرند. مثلا شبیه خوانان متن را همیشه دردست دارند و از روی آن میخوانند، در میانه نمایش استراحت کرده، آب و غذا خورده و عرقشان را پاک میکنند. گاه در همراهی با احساسات مخاطب بر واقعه پیشروی، میگریند و حتی از نقش خارج میشوند. در بسیاری از اجراها در ابتدای نقش خود به تماشاگر اعلام میکنند که به هیچ روی، خود نقش نیستند بلکه شبیه اویند. مانند جمله «من نه شمرم، نه اینجا کربلاست» که شبیه شمر در ابتدای ورود خود به تعزیه عاشورا میخواند.