شب ششم محرم متعلق به کیست
شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.
طبق رسم اعراب که رجز میخوانند از او رجزی به نظم نقل کردهاند که این است:
إن تُنکِرونی فَأَنَا فَرعُ الحَسَن سِبطُ النَّبِیِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَن
هذا حُسَینٌ کَالأَسیرِ المُرتَهَن بَینَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَن
نشناسیدم اگر شاخ درخت حسن ام ها پور پیغمبر بگزیده? زنهاربدارا
این حسین است گروگان اسیری است میان مردمانی که ز باران ننوشاند خدایا
بدنی کوچک داشت 35 تن از ارتش یزید کشت.
عمرو سعد نفَیل ازْذی سوگند خورد که بکشدش، سپس بدو حمله برد و با تیغ آخته به سرش زد. حضرت قاسم از فراز اسب به رو زمین خورد.
از امام حسین کمک خواست. امام حسین به نفیل حمله کرد و دستش را برید. سواران برای رهاندنش آمدند ولی او زیر دست و پای اسبان له شد و کشته شد.
او که از درد پا به زمین میسود، امام حسین نزدش آمد و گفت «دور بواند از بخشایش خدا گروهی که کشتندت و رستاخیز طرفشان نیایت [حضرت محمد] است. به خدا گران است که عمویت را بخوانیش و پاسخت نگوید، یا گوید سودی برایت نداشتهباشد، صدای که بسی دشمن و کمی یاور دارد»
پس از کشتن حسین بن علی او را سینه بر سینهاش نهاد و کنار کشتگان هاشمیان گذاشت